در گفتگوهايى كه در «حديث معراج» بين خداوند و پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) انجام گرفته است اسلوبهاى گوناگونى به كار رفته كه اين خود نوعى بلاغت در سخن است، زيرا اگر اسلوب كلام، از آغاز تا پايان، يكنواخت باشد ملالانگيز و خستگىآور است، اما وقتى در گفتگو اسلوبهاى گوناگونى به كار رود، نشاط انگيز بوده و طراوت بحث حفظ مىگردد.
در دو بحث اخير فرازهايى از سخنان خداوند متعال خطاب به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)بيان شد، حاصل آن اين بود كه دستهاى از صفات باعث مىگردد، انسان زندگى گوارا و حيات خوش و پايدارى داشته باشد و آن ويژگىها و صفات كسانى است كه به مقام رضا رسيدهاند. علاوه بر آن مقام محبان و دوستان خدا و برخى از اوصاف آنان بررسى شد. در اين بخش اسلوب سخن تغيير مىيابد و خداوند پيامبر را به مطالبى چند توصيه و سفارش مىكند و مىفرمايد:
«يا اَحْمَدُ؛ اِجْعَلْ هَمَّكَ هَمّاً واحِداً فَاجْعَلْ لِسانَكَ لِساناً واحِداً وَاجْعَلْ بَدَنَكَ حَيّاً لاتَغْفُلْ اَبَداً. مَنْ غَفَلَ لا اُبالى بِأَىِّ واد هَلَك» اى محمد؛ همت خود را به يك چيز متوجه ساز و زبانت را يكسان قرار بده. بدنت را زندهبدار و هرگز غافل مباش، كسى كه از من غافل گردد، برايم مهم نيست كه به كدام وادى هلاكت در افتد.
اينكه فرمود همتت را به يك چيز متوجه گردان، بدين معنا نيست كه انسان در دنيا فقط يك چيز را هدف قرار دهد و غير آنرا رها كند، بلكه منظور اين است كه وقتى در اهدافانسان تزاحم رخ مىدهد، چنان نباشد كه گاهى اين هدف را ترجيح دهد و گاهى هدف ديگررا، گاهى خدا و گاهى خلق را، بلكه همواره همت او به يك چيز متوجه گردد و فقط خدارا طلب كند. گرچه خدا خواهى و طلب رضاى او، در جهات گوناگون مطرح مىگردد: گاهىدر مسائل فردى و گاهى در مسائل اجتماعى، گاهى در مسائل مادى و گاهى در مسائل معنوى.