در بخش ديگرى از حديث، خداوند ويژگىهايى را براى حيات باقى و پايدار ذكر مىفرمايد. در واقع بايد گفت در اين چند سطر يك دوره سير و سلوك و عرفان عملى گنجانيده شده است و اگر ما در اين جملات دقت كنيم و آنها را درس زندگى خود قرار دهيم، به عالىترين كمالات معنوى دست مىيابيم؛ خداوند مىفرمايد:«وَ اَمّا الْحَيوةُ الْباقِيَةُ فَهِىَ الَّتى يَعْمَلُ [صا حِبُها] لِنَفْسِهِ حَتّى تَهُونَ عَلَيْهِ الدُّنْيا وَ تَصْغُرَ فى عَيْنَيْهِ وَ تَعْظُمَ الاْخِرَةُ عِنْدَه»اما حيات باقى كسى دارد كه به گونهاى براى خود عمل مىكند كه دنيا براى او حقير و در چشمش بىارزش مىشود و آخرت نزد او عظمت مىيابد.اگر كسى بخواهد از مسير حيوانيّت به مسير انسانيّت قدم بگذارد و وارد مراحل تكامل انسانى شود، در اولين قدم بايد به مقايسه دنيا و آخرت بپردازد. در شرع مقدس تكاليفى براى همه انسانها تعيين شده؛ از قبيل نماز، روزه و اعمال مستحبى كه موجب تكامل انسان مىگردند و به نتايج و ثمرات آنها در آخرت دست مىيابد. امّا انسان در ابتدا، ميل به كارى دارد كه در همين دنيا از آن لذت ببرد و نتيجه فورى آنرا ببيند و اگر كارى براى او فاقد نتيجه فورى و نيز لذتبخش نباشد، انجامش براى او دشوار است. اگر باتجربه دريابد كه كارى برايش لذت فورى و آنى در بردارد، به پىگيرى و انجام مجدد آن علاقهمند مىگردد، اما از انجام كارهايى كه برايش لذت بخش نيست خسته مىشود و كم كم آنها را رها مىكند. به دليل اهميت اين موضوع، در قرآن مجيد نيز به آن زياد توجه شده است، براى مثال تعبيرى كه قرآن در مورد نماز دارد چنين است:«... وَ اِنَّها لَكَبيرَةٌ اِلاّ عَلى الْخاشِعين»[1]بدرستى كه نماز دشوار است، مگر بر خاشعان و خداپرستان.نماز بارگرانى است بر دوش انسان و با اينكه زمان زيادى نمىبرد، خواندن آن برايش سنگين است و لذا در ابتدا، بدون بهره بردن از روشهاى صحيح، وادار كردن بچهها به نماز