«وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الاَْنْفُسُ...»[1] در بهشت هر چه نفوس بدان ميل و اشتها دارند مهياست.كسانى همچون انبيا كه در آخرت لذّتشان در سخن گفتن با خداست، در دنيا دل به نعمتهاى حلال نمىبستند؛ چرا كه به دنبال لذّت بزرگترى بودند و طعام و غذاى روحشان از توجهات الهى تأمين مىگشت. گرچه در دنيا در حدى نبودند كه خدا با آنها سخن گويد و تنها انبيا چنين صلاحيتى داشتهاند: «وَ كَلَّمَ اللّهُ مُوسى تَكْلِيماً ...»[2]و خدا با موسى به طور آشكار و روشن سخن گفت.مؤمنينى كه دوست داشتند با خدا سخن گويند و به اين كار عشق مىورزيدند و از سخن گفتن با مردم و سخنان بيهوده گريزان بودند، گرچه در دنيا چنين لياقتى نداشتند؛ ولى در آخرت به آرزوى خود خواهند رسيد.برخى وقتى وارد مجلس مىشوند، منتظرند حرفى به ميان آيد و مشغول سخن گفتن شوند و نيز هستند كسانى كه وقتى فرصت فرا مىرسد و مانعى براى خود نمىبينند، بىدغدغه به شكمچرانى مىپردازند و از شيرينىها و غذاهاى لذيذ لذّت مىبرند؛ ولى در مقابل هستند كسانى كه وقتى در محل خلوتى قرار مىگيرند، نفس راحتى مىكشند و مشغول مناجات با خدا مىشوند. آن گاه كه در اجتماع بودند، اشتغال به وظايف اجتماعى مانع توجه كامل به خدا مىگشت و اكنون فرصتى فراهم گشته كه با محبوب خود مناجات كنند. از اينجاست كه وقتى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)سؤال مىكند: «ما عَلامَةُ اُولئِكَ؟» علامت و نشانه آنها چيست؟ خداوند در جواب مىفرمايد:«قَدْ سَجَنُوا اَلْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الْكَلامِ وَبُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعامِ» زبانشان را از سخنان بيهوده و شكمشان را از غذاى زيادى باز داشتند.آنها اگر سخن مىگويند براى اين است كه خدا پسندانه است و اگر غذا تناول مىكنند، به جهت خوشمزه بودنش نيست، بلكه از آن جهت است كه مرضىّ خداست و با آن توان مىيابند به اطاعت و عبادت خدا بپردازند.