اسم الکتاب : قرآن در آینه نهج البلاغه المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 104
در مقابل اين استراتژى دشمنان، موضع قرآن نيز اين است كه: قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه[1]؛ با دشمنان اسلام بجنگيد تا ريشه فتنه نابود شود و دين حق حاكم گردد. در اين مقاتله، شعار مسلمانان نيز اين است كه: هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا اِلاَّ اِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ اَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَاب مِنْ عِنْدِهِ اَوْ بِاَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا اِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُون[2]؛ آيا براى ما جز يكى از دو نيكى (پيروزى يا شهادت) را انتظار مىبريد؟ پس انتظار بكشيد كه ما هم با شما در انتظاريم.
2. فتنه فرهنگى
دومين شيوه عمده دشمنان براى مقابله با اسلام و مسلمانان، كارهاى فرهنگى است كه يكى از مهمترين آنها القاى شبهات است كه به منظور گمراه كردن مردم مسلمان صورت مىگيرد. بديهى است راهكارها و ابزار و آلاتى كه در اين نوع مبارزه بهكار گرفته مىشود و نيز روشها و پيامدهاى آن با حمله نظامى بهكلى متفاوت است. اگر در حمله نظامى، دشمن با پيشرفتهترين سلاحها براى كشتن و قتل و غارت و از بين بردن جسم مسلمانان به ميدان مىآيد، در نوع دوم با سلاح قلم و بيان بر آن است تا فكر و انديشه آنان را منحرف و فاسد سازد. اگر در حمله نظامى دشمن با قساوت هر چه تمامتر با سربازان مسلمان روبهرو مىشد، در تهاجم فرهنگى با روى خوش و از در دلسوزى وارد مىشود. اگر در حمله نظامى، مسلمانان به روشنى دشمن را مىشناختند در تهاجم فرهنگى دشمنشناسى كار آسانى نيست. اگر در حمله نظامى دشمن با تعبيه ميدانهاى مين و استفاده از جنگافزارهاى پيشرفته در صدد نابود كردن اجسام خاكى بود، در تهاجم فرهنگى در پى آن است كه با گستراندن دامهاى شيطانى و طرح شبهات بىاساس، روحها و انديشهها را تصاحب كند و با تهى كردن انسانها از باورها و ارزشهاى دينى از درون، آنها را بكشند و در جهت منافع خود سوق دهد.