عفت ورزيدن در مورد غريزه جنسى است. بر اساس مفاد اين آيات، رستگاران كسانىاند كه غريزه جنسى خود را مهار كرده و براى ارضاى آن فقط از طريق همسرانشان و راهى كه خداوند اجازه داده است اقدام مىكنند، و هركس جز اين كند، از حد الهى تجاوز كرده و از فلاح و رستگارى به دور افتاده است. براى آنكه اين مطلب بيشتر روشن شود لازم است مقدمهاى را طرح كنيم.
تحليلى پيرامون فلسفه وجود غرايز در انسان
به طور كلى، براى آنكه انسان بتواند مسير صحيح زندگىاش را در اين عالم طى كند و به هدف خلقت نايل شود، خداى متعال اسباب و وسايل و نعمتهايى را در اختيار او قرار داده است. اين اسباب غالباً به گونهاى هستند كه هم در جهت مثبت و هم در جهت منفى قابل استفادهاند و در صورتى كه به صورت ناصحيح مورد استفاده قرار بگيرند اثر معكوس مىبخشند و نه تنها كمكى به تكامل انسان نمىكنند، بلكه او را از نيل به مقصد بازمىدارند. عالم خلقت درمجموع به گونهاى آفريده شده كه آدمى قادر است با استفاده از مواهب و نعمتهايى كه در آن وجود دارد، هم زندگى فردى و هم زندگى اجتماعى خود را اداره كند و به تكامل درخور خويش، كه همان قرب الى الله است، دست پيدا كند.
بنابراين هدف اصلى و اساسى از آفرينش اين نعمتها آن است كه هر انسانى طى مدت زمانى كه در اين دنيا زندگى مىكند، با بهرهگيرى از آنها ادامه حيات دهد و شرايط تكامل را براى خويش فراهم كند. به عبارت ديگر، از آنجا كه انسان نيز مثل ساير حيوانات براى انجام فعاليتهاى خود انرژى صرف مىكند و بدين ترتيب قواى بدنىاش تحليل مىرود، نياز دارد به اينكه چيزهايى در اين عالم وجود داشته باشد كه او بتواند با استفاده از آنها انرژى از دست رفته را تدارك نمايد و بدل آنچه كه از دست داده، چيزهايى را دريافت كند. از اين رو فلسفه اينكه انسان، براى مثال، گرسنه يا تشنه مىشود همين است. انسان براى تأمين انرژى تحليل رفته خود بايد غذا بخورد تا بتواند به حيات خويش ادامه دهد. براى غذا خوردن نيز لازم است غريزهاى به نام «گرسنگى» در انسان وجود داشته باشد تا به هنگام لزومْ خود به خود تحريك شود و در پى آن، ميل