كوچك بسته باشند. روشن است كه با چنين وضعيتى اين پرنده هرچه هم تلاش كند راه به جايى نخواهد برد. البته سنگهاى تعلقات كوچكتر نيز تأثيرشان اين است كه به اندازه وزنشان انسان را از نفَس مىاندازند و در سرعت سير و ميزان اوج پرواز او خلل ايجاد مىكنند.
سرّ اينكه انفاق باعث فلاح و رستگارى انسان مىشود نيز اين است كه اين بندهاى تعلق را از دل و روح آدمى باز مىكند. هنگامى كه انسان آنچه را برايش زحمت كشيده و عرق ريخته و به آن علاقه دارد، با دست خويش انفاق مىكند و در راه خدا مىدهد، طبعاً در راه تضعيف اين دلبستگى و علاقه گام برداشته و هرچه اين كار را بيشتر تمرين و تكرار كند دلبستگىاش نيز روز به روز كمتر و كمتر خواهد شد. با اين وصف، پيدا است كه انفاق چيزهايى كه به هر دليل ديگر به كارمان نمىآيند و به نحوى مىخواهيم از دست آنها خلاص شويم تأثيرى در كاستن از علاقه به مال و تضعيف اين دلبستگى نخواهد داشت. چيزى را كه مىخواستهايم دور بريزيم، اكنون بر خدا منّت مىگذاريم و به خاطر رضاى او آن را انفاق مىكنيم! چنين انفاقى چگونه مىتواند زنگار تعلق خاطر به مال دنيا را از دل بزدايد و از ثقل آن بكاهد؟! بنابراين يك اصل مهم در انفاق و تأثيرگذارى آن در راستاى هدفى كه براى آن تشريع گرديده، اين است كه چيزهايى را انفاق كنيم كه به آنها علاقه داريم و به كارمان مىآيند و به داشتن آنها متمايليم.
اهميت اخلاص در انفاق
نكته ديگرى كه قرآن كريم در مورد انفاق بر آن تأكيد دارد نكتهاى عمومى است كه در همه عبادات و افعال قربى اهميت دارد، و آن عبارت از «اخلاص» است. انفاق از جمله كارهايى است كه ماهيتش به گونهاى است كه نسبت به برخى افعال ديگر، زمينه ريا و خودنمايى و مقاصد غير خدايى در آن بيشتر است. از همين رو قرآن در مورد اخلاص در انفاق تأكيد خاص و ويژه دارد؛ از جمله، در جايى مىفرمايد:
وَما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْر فَلاَِنْفُسِكُمْ وَما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللهِ؛[1] و هر مالى كه انفاق كنيد به سود خود شما است، و[لى] جز براى طلب خشنودى خدا انفاق مكنيد.