فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُون؛[1]پس با پيشوايان كفر بجنگيد، چراكه آنان را هيچ پيمانى نيست، باشد كه [از پيمانشكنى] بازايستند.
استعمال واژه «امام» در قرآن
واژه «امام» در قرآن كريم در موارد مختلفى به كار رفته است. از جمله اين موارد مىتوان به اطلاق آن بر «كتاب الهى» اشاره كرد؛ آنجا كه مىفرمايد:
وَمِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَرَحْمَة؛[2] و پيش از وى كتاب موسى پيشوا و مايه رحمت بوده است.
همانگونه كه ملاحظه مىشود در اين آيه بر كتاب آسمانى حضرت موسى(عليه السلام)، يعنى تورات، اطلاق «امام» شده است.
مورد ديگرى كه در قرآن كلمه «امام» به كار رفته در سوره «حجر» است. در اين سوره پس از آنكه داستان قوم لوط و قوم شعيب را ذكر مىكند، مىفرمايد:
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَإِنَّهُما لَبِإِمام مُبِين؛[3]پس، از آنان انتقام گرفتيم و آن دو [شهر اكنون]بر سر راه آشكارى است.
بر اساس آنچه كه از آيات و روايات برمىآيد و مفسران نيز گفتهاند، يكى از مسيرهاى تجارى مهم و هميشگى مردم عربستان در آن زمان به طرف شام بود، و سرزمينهايى كه زمانى قوم حضرت لوط و حضرت شعيب در آن زندگى مىكردند در بين همين مسير و بر سر راه آنان قرار داشت. از اين رو مردم مكه و مدينه و مناطق اطراف آنها مرتباً از كنار شهرهاى ويران شده و محل سابق زندگى قوم حضرت لوط و حضرت شعيب عبور مىكردند و آن دو منطقه كاملا در معرض ديد آنها و جلوى چشمشان قرار داشت. قرآن كريم نيز در اين آيه به همين مطلب اشاره كرده و مىفرمايد: وَإِنَّهُما لَبِإِمام مُبِين؛ يعنى شهرهاى ويران شده قوم لوط و قوم شعيب جلوى رويتان و بر سر راهتان كاملا آشكار