گرديده است. آيات ابتداى سوره مؤمنون از جمله مواردى است كه در آن، رفتارها و افعالى كه موجب رسيدن به فلاح و رستگارى مىشود بيان شده است. اولين موردى كه در اين زمينه ذكر گرديد بحث خشوع در نماز بود:
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُون؛ به راستى كه مؤمنان رستگار شدند. همانا كه در نمازشان فروتنند.
بيان كرديم كه اين آيه دستكم به دو عامل ايجابى و مثبت اشاره مىكند: يكى اصل نماز و ديگرى مواظبت بر خشوع در نماز. در آيه بعد به يك عامل سلبى اشاره فرموده است:
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون؛ و آنان كه از بيهوده روى گردانند.
در جلسه پيشين درباره لغو و كاربرد آن در قرآن مطالبى مطرح شد كه البته جاى بحث بيشتر هم دارد، اما در اينجا به همان مقدار بسنده مىكنيم و علاقهمندان مىتوانند براى تكميل بيشتر بحث به تفاسير و احاديث موجود در اين زمينه مراجعه كنند.
در ادامه، شرط ديگرى كه براى فلاح و رستگارى انسان ذكر شده، دادن زكات است:
وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ؛و آنان كه زكات مىپردازند.
در اين جلسه قصد آن داريم تا مطالبى را پيرامون اين مسأله طرح نماييم. ابتدا مناسب است بحث و مداقّهاى درباره مفهوم «زكات» داشته باشيم.
بحثى پيرامون مفهوم «زكات»
برخى مفاهيمى كه در قرآن به كار رفته است گرچه اصل آن در لغت عرب وجود دارد، اما قرآن كريم ويژگىها و خصوصياتى را در آن لحاظ كرده كه باعث گرديده از معناى لغوى اوّلى خود به معنايى جديد انتقال پيدا كند و به صورت يك اصطلاح خاص دينى و قرآنى و اسلامى درآيد. در اين ميان، برخى از اين مفاهيم كه قرآن خود تصرفاتى در اصل معناى لغوى آن به عمل آورده، به مرور در گفتوگوهاى متدينان و مسلمانان و علما و فقها در طول تاريخْ تحولات ديگرى نيز پيدا كرده و از معناى قرآنى به معنايى جديد انتقال يافته است. زكات از جمله چنين مفاهيمى است. توضيح اينكه:
به خاطر دارم در يكى از مباحثى كه در سالهاى گذشته داشتيم، به مناسبت بحث