تعبير «قُرَّةَ أَعْيُن» كه در اين آيه آمده تقريباً معادل همان مفهومى است كه ما در فارسى به كار مىبريم و، براى مثال، مىگوييم: فلان چيز مايه «روشنى چشم» ما شد. تعبيراتى كه در زبان عربى وجود دارد معمولا با آنچه كه ما در فارسى به كار مىبريم تفاوتهايى دارد و برخى ريزهكارىهايى در معناى عربى آن لحاظ شده كه در معادل فارسى آن وجود ندارد؛ اما در اينجا دو واژه «قُرَّةُ العَيْن» در عربى و «چشم روشنى» در فارسى تقريباً هم معنا هستند و تفاوت قابل ذكرى ندارند. ما در فارسى اصطلاح «چشم روشنى» را در جايى به كار مىبريم كه نهايت رضايت و سرور و شادى را در مورد چيزى يا كارى داشته باشيم. «فرزند نور چشمى» هم كه گفته مىشود از همين باب است. استعمال اين واژه در مورد چيزى نشاندهنده آن است كه ما به آن چيز علاقهاى وافر و خاص داريم و همين كه چشممان به آن مىافتد دلمان شاد و روشن مىشود و، به اصطلاح، چشمانمان برق مىزند. «قُرَّةُ العَيْن» هم در عربى ظاهراً همين معنا را دارد و گرچه برخى افراد دقتهايى كرده و خواستهاند با توجه به ريشه لغوى آن بگويند معناى «سردى» و «خنكى» در آن لحاظ شده، اما اين مطالب چندان موجّه به نظر نمىرسد.
در هر حال، اين واژه سه بار در قرآن به كار رفته كه يكى از آنها در همين آيه 74 سوره فرقان است. مورد دوم در سوره سجده است؛ آنجا كه در وصف كسانى كه حقيقتاً به آيات الهى ايمان آوردهاند، مىفرمايد:
إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنا الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ * تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً وَمِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ * فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُن جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ؛[1] تنها كسانى به آيات ما ايمان مىآورند كه هرگاه آن [آيات] را به ايشان يادآورى كنند، سجده كنان به روى درمى افتند، و به ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند و تكبر نمىورزند. پهلوهايشان از خوابگاه ها جدا مى گردد [و]