إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَبُكِيًّا؛[1] و هرگاه آيات [خداى]رحمان بر آنان خوانده مىشد، سجدهكنان و گريان به خاك مىافتادند.
البته در اين آيه تعبير، «خَروُّا عَلَى الآيات» نيست، بلكه تعبير اين است كه اين گروه از بندگان خداوند با شنيدن آيات الهى خودشان بر روى زمين مىافتند؛ اما به هر حال مخفى نيست كه شباهت زيادى بين اين دو آيه وجود دارد.
در هر صورت اين هم وجه و احتمالى در مورد معناى آيه است كه بگوييم منظور از «لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها» اين است كه مانند انسانهاى كور و كر روى آيات نمىافتند، بلكه در مقابل آيات محترمانه توقف و تأمل مىكنند، برخلاف مشركان و كفار كه وقتى آيات الهى را مىشنوند، مانند سقفى كه خراب مىشود و بر روى چيزى مىريزد، كور و كر روى آنها مىافتند.
در هر حال، چه اين وجهى را كه ما گفتيم مد نظر قرار دهيم و چه آن معنايى را كه نوع مفسران بيان كردهاند، قدر متيقن اين است كه يكى از اوصاف عبادالرحمان اين است كه در مقابل آيات الهى كور و كر برخورد نمىكنند، بلكه به آن دل و جان مىسپارند و تمام توجهشان را بدان معطوف مىدارند تا هرچه بهتر از آن بهره ببرند.
انسانهاى كور و كر و بىبهره از عقل!
اكنون مىتوان اين سؤال را مطرح كرد كه اصولا چگونه مىشود كه انسان هنگامى كه آيات الهى را مىشنود، برخوردى كور و كر گونه با آن داشته باشد؟ و در مقابل چگونه است كه عبادالرحمان وقتى آيات الهى را مىشنوند كاملا به آن توجه مىكنند و بدان گوش دل مىسپارند و تحت تأثير قرار مىگيرند؟ اين تفاوت از كجا ناشى مىشود؟ اساساً آيا اين در اختيار خود انسان است كه هرگاه خواست، كاملا به چيزى توجه كند و به آن دل بسپارد و هرگاه نخواست، برخوردش غافلانه و كور و كر باشد؟ چرا و چگونه است كه كسانى به هنگام مواجهه با آيات الهى چنانند كه گويى نه نورى از آن ديدهاند و نه