اكنون به قرينه اين آيه و به جهت تشابهى كه بين آن و آيه مورد بحث ما وجود دارد، مىتوانيم بگوييم اين آيه از سوره فرقان نيز درباره لغو كلامى است. همچنين اصولا بارزترين مصداق لغو، لغو كلامى است. بر اين اساس، احتمال قوى مىرود كه معناى جمله «وَإِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراما» اين باشد كه عبادالرحمان وقتى به كسانى برخورد مىكنند كه آنها را مورد تمسخر و توهين قرار داده و سخنان نابخردانه مىگويند، كريمانه و بزرگوارانه از كنار اين مسأله عبور مىكنند و آن بىخردان را به حال خود وامىگذارند.
اگر اين آيه را به اين صورت معنا كنيم، آنگاه مفاد آن بسيار نزديك مىشود به مفاد آيه «وَإِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما» كه جزو اولين صفاتى بود كه براى عبادالرحمان ذكر شد و بحث آن گذشت. بدين ترتيب، مضمون اين سه آيه (إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ...، إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ...، إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ...) يكى مىشود و معناى عبارت «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراما» اين مىشود كه عبادالرحمان هنگامى كه به كسانى برخورد مىكنند كه سخن لغوى به آنها مىگويند، با متانت و بزرگوارى از كنار اين امر مىگذرند و با آنها درگير نمىشوند.
احتمال ديگر در اين آيه اين است كه لغو را تعميم دهيم و بگوييم اختصاصى به «لغو كلامى» ندارد و هرگونه لغوى را شامل مىشود. همچنين، تعميم ديگرى به اين صورت قائل شويم كه بگوييم لغو اعم است از اينكه به صورتى باشد كه تعرضى به عبادالرحمان داشته باشد يا لغوى باشد كه تعرضى به عبادالرحمان ندارد و صرفاً همين است كه عدهاى براى خودشان در جايى مشغول گناهى هستند. بر اين اساس مفاد آيه اين مىشود كه عبادالرحمان اگر با هرگونه لغوى از ناحيه ديگران مواجه شوند، با متانت و بزرگوارى از آن عبور مىكنند و به كار خود مىپردازند.
نكتهاى كه در مورد «نهى از منكر» گفتيم در اين احتمال نيز تكرار مىشود. مسلّماً اينگونه نيست كه اگر زمينه نهى از منكر وجود داشته باشد عبادالرحمان بىاعتنا و به اصطلاح كريمانه از كنار گناه ديگران عبور مىكنند! ترك واجب هنر نيست تا بگوييم يكى از اوصاف عبادالرحمان اين است كه نهى از منكر نمىكنند! نهى از منكر از واجبات قطعى و مسلّم اسلامى است و هر مسلمانى، بهويژه اگر از «عباد الرحمان» باشد، وظيفه دارد كه به انجام آن اقدام كند.