در هر صورت، بنا بر دو احتمالى كه نوع مفسران ذكر كردهاند، مقصود اين قسمت از آيه يا اين است كه عبادالرحمان شهادت به ناحق و باطل نمىدهند، و يا مقصود اين است كه عبادالرحمان در مجلس گناه و فساد حاضر نمىشوند. البته شهادت دروغ و باطل از گناهان كبيره است، اما اگر احتمال دوم را كه حضور در مجلس گناه و باطل است بگيريم، دايرهاش وسيع است و شامل خوددارى از حضور در مجلس گناهان صغيره هم مىشود. همچنين بنا بر احتمالى كه ما داديم، بر اساس اراده معناى «قدر جامع» و يا بر اساس جواز استعمال لفظ در اكثر از معناى واحد، مىتوان از آيه استفاده كرد كه عبادالرحمان از هردوى اين كارها مبرّا و بركنار هستند.
عبور كريمانه از كنار لغو يا برخورد با آن؟
در ادامه آيه مورد بحث چنين مىخوانيم:
وَإِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراما؛ و چون بر لغو بگذرند، بزرگوارانه از آن عبور مىكنند.
موضوع اين قسمت از آيه بحث اعراض از «لغو» است. در يكى از جلسات گذشته، به مناسبت مطالبى را درباره اين قسمت از اين آيه طرح كرديم و وعده داديم كه در جاى خود مطالب بيشترى را در توضيح و تبيين آن ارائه كنيم. اكنون زمان عمل به آن وعده فرا رسيده است. همچنين در آيات ابتدايى سوره «مؤمنون» كه بحث آن گذشت، يكى از صفات مطرح شده درباره مؤمنان، اعراض از لغو بود كه با اين آيه مورد اشاره قرار گرفت: وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون. در آنجا اشاره كرديم كه «لغو» به معناى كار بيهوده و بىفايده است. اين معنا اعم است از اينكه كارى فقط بيهوده و بىفايده باشد، يا علاوه بر آن، ضرر و زيان هم به همراه بياورد. از اين رو مرتبه اعلا و قدر متيقن لغو، گناه است و غير از آن، مكروهات و همچنين مباحاتى را هم كه هيچ فايده دنيايى يا آخرتى ندارد شامل مىشود.
در سوره مؤمنون تعبير عام بود و علاوه بر جايى كه لغو از ديگران صادر شود، صدور لغو ازخود فرد را هم شامل مىشد. «مؤمن» نه در مجلسى كه عدهاى در آن به «لغو» مشغولند حاضر مىشود و نه خودش اهل «لغو» است. اما در سوره فرقان تعبير اخص از تعبير سوره مؤمنون است. تعبير «اِذا مَرُّوا بِاللَّغْو» در جايى به كار مىرود كه ديگران