بين برود، چه حالى به او دست خواهد داد؟ اين مسأله در مورد مجازات «تشهير» بسيار خوب قابل تصور است. يكى از مجازاتهايى كه در احكام اسلامى نيز وارد شده همين مجازات تشهير است. تشهير به اين معنا است كه مجرم را با وضعيتى ذلتبار در كوچه و خيابان مىگردانند تا همه مردم او را بشناسند و به بدنامى مشهور شود. اين كار مايه عبرتى براى ديگران مىشود تا مرتكب چنين كارهايى نشوند.
اكنون خوب است انسان گاهى بنشيند و با خود فكر كند كه چه آبروريزى و افتضاحى برايش پيش مىآمد اگر بنا باشد روزى اين بلا بر سر او بيايد و، براى مثال، افسارى بر گردنش بيندازند و در ميان مردم در كوچه و خيابان بگردانند! قرآن مىفرمايد اين بلايى است كه در روز قيامت بر سر عدهاى خواهد آمد:
وَأَمّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ * وَلَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ * يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ * ما أَغْنى عَنِّي مالِيَهْ * هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ * خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِي سِلْسِلَة ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ؛[1] و اما كسى كه نامه عملش به دست چپش داده شود، گويد: اى كاش كتابم را دريافت نكرده بودم و از حساب خود خبردار نشده بودم. اى كاش آن [مرگ] كار را تمام مىكرد. مال من مرا سودى نبخشيد. قدرت من از [كف] من برفت. [گفته شود:] بگيريد او را و در غل كشيد، آنگاه ميان آتشش اندازيد. پس در زنجيرى كه درازى آن هفتاد گز است وى را در بند كشيد.
كسى كه عمرى در ميان مردم با عزت و احترام نماز جماعت مىخواند و موعظه مىكرد، ممكن است در آن روز در پيش چشم خلق اولين و آخرين او را در غل و زنجير كنند و به طرف جهنم بكشانند!
دورنمايى از عذابهاى جهنم
اما پس از آنكه كسى وارد جهنم شد، با او چه مىكنند؟ ابتدا به رسم ميهمان از او پذيرايى مىكنند! در ميهمانىهاى دنيوى، ميهمان كه وارد مىشود ابتدا با آب و چاى و شربتى از او پذيرايى مىكنند. ميهمانان جهنم نيز ابتدا با شربتى از آب جوشان پذيرايى مىشوند: