استاد بزرگوار ما حضرت آيت الله بهجت ـ حفظه الله تعالى ـ از جمله كسانى است كه سالهايى را در محضر مرحوم حاج شيخ محمد حسين اصفهانى تلمذ و كسب فيض كرده است. در مورد تقيد مرحوم اصفهانى به درس و بحث و تلاش علمى، مطلبى را بدون واسطه، از خود مرحوم اصفهانى براى ما نقل مىفرمود. طبق نقل آيت الله بهجت خود مرحوم حاج شيخ فرموده بود، من سيزده سال تمام شبها به درس مرحوم آخوند خراسانى مىرفتم و در طول اين سيزده سال فقط يك شب درسم تعطيل شد! (به علت گرماى هوا، آن زمان معمولا مرسوم بود علماى نجف شبها بعد از نماز مغرب و عشا درس مىگفتند. از اين رو درس مرحوم آخوند هم شبها برگزار مىشد.) مرحوم اصفهانى فرموده بود علت تعطيلى آن يك شب هم اين بودكه من براى زيارت كاظمين رفته بودم و وقتم را طورى تنظيم كردم كه قاعدتاً بايد به درس مىرسيدم. اما اتفاقاً مانعى ـ كه شايد خرابى خودرو بوده ـ پيش آمد و وقت گذشت و ديدم ديگر به درس نمىرسم. وقتى متوجه شدم كه به درس نخواهم رسيد، نشستم و بر اساس مطالب درس شب قبل حساب كردم و پيش خودم حدس زدم كه امشب قاعدتاً استاد بايد چه بگويد. سپس آنچه را كه فكر مىكردم مرحوم آخوند امشب بنا است بگويد، فردا صبح كه نوشتهام را با نوشته دوستانم مقابله كردم، ديدم نوشته من مطابق همان مطالبى است كه استاد بيان كرده است.
آرى، آن عبادتها واذكار و هزار بار انّا انزلنا در يك روز، مربوط به كسى است كه تلاش و عظمت و عمق علمى او نيز تا بدان حد است كه درس نشنيده استاد را بىكم و كاست مىنويسد و در طول سيزده سال فقط يك شب، آن هم به علت مانعى كه در مسافرت برايش پيش مىآيد، از درس استاد غيبت مىكند!
فاصله از كجا تا كجا؟!
انصاف بدهيم، آيا حال و وضع ما نبايد دست كم تا حدودى، شباهتى به اين بزرگان داشته باشد؟ بنده كمترين در مورد خودم بدون تعارف بايد اعتراف كنم كه با امثال اين بزرگان خيلى فاصله دارم. حدس مىزنم كه امثال بنده نيز كم نباشند؛ به خصوص با شرايط خاصى كه اين زمانها پيش آمده و مشغلهها زياد شده و بسيارى از افراد معمولا