در آيه مورد بحث نكتهاى لطيف وجود دارد كه قابل توجه است. در اين آيه اگر مىفرمود: الَّذِينَ يَبِيتُونَ سُجَّداً وَقِياما، همان مطلبى كه اكنون افاده مىكند از آن فهميده مىشد. اما تعبير آيه اينگونه است: الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَقِياما؛ كه نكته لطيف آن مربوط به كلمه «لِرَبِّهِم» است. آيه مىفرمايد عبادالرحمان كسانى هستند كه از احياى شبها به نماز و سجده، انگيزه و هدفى جز «لِرَبِّهِم» ندارند و تنها محرك آنان براى اين شبزندهدارى و قيام و سجود، خود خداى متعال و محبت و رضايت او است. اين در حالى است كه بسيارى از افراد ممكن است به انگيزههاى مختلف ديگرى نماز شب بخوانند. براى مثال، در روايات داريم كه خواندن نماز شب باعث نورانى شدن و زيبايى چهره مىشود. از اين رو شنيده شده كه برخى افراد نماز شب مىخواندهاند تا چهرهاى زيبا و نورانى پيدا كنند! يا، براى مثال، در روايات آمده كه نماز شب موجب وسعت روزى مىشود؛ و كسانى دست كم يكى از انگيزههايشان براى خواندن نماز شب اين است كه از نظر رزق و روزى، زندگىِ پر رونقى داشته باشند. همچنين آثار مختلف ديگرى براى نماز شب ذكر شده، كه كم و بيش براى برخى از افراد نسبت به خواندن نماز شب انگيزاننده و محرك است.
پيداست كه اگر كسى با چنين انگيزههايى به شبزندهدارى و خواندن نماز شب روى بياورد، در واقع عبادتش رنگ «لانفسهم» دارد و «لربهم» نيست. عبادالرحمان «يبيتون لربهم» هستند نه «يبيتون لانفسهم». آنان براى آثار دنيوى نماز شب، يا براى برآورده شدن حاجاتشان، و يا حتى ثواب اخروى نيست كه ساعتهايى را در دل شب به عبادت خدا و سجده بر درگاه بىنيازش مىپردازند. اگر عاشقى براى انس گرفتن با معشوقش به در خانه او برود، پس از آنكه با او نشست و انس گرفت و خلوت كرد، آيا در پايان مزدى از او طلب مىكند!؟ عاشق اصولا از رسيدن به نزد معشوق هدفى جز انس و الفت و همصحبتى با او ندارد. براى او همين افتخار بس، كه معشوق درِ خانه به روى او باز كرده و اجازه داده كه با معشوقش انس بگيرد و خلوت نمايد. مگر عاشق از معشوق جز اين چه مىخواهد؟