مواجهيم: يكى عوامل ايجابى و كارهايى كه بايد انجام دهيم، و ديگرى عوامل سلبى و كارهايى كه بايد از انجام آنها خوددارى ورزيم. البته هم كارهايى كه بايد انجام دهيم و هم اعمالى كه نبايد مرتكب شويم داراى مراتب مختلفى است كه از يك سو واجبات مؤكد تا واجبات عادى و مستحبات مؤكد و مستحبات عادى و نهايتاً مباحات، و از سوى ديگر نيز گناهان كبيره موبقه تا ساير كباير و گناهان عادى و مكروهات و مشتبهات را در بر مىگيرد.
وجود دو دسته عوامل ايجابى و سلبى در مسير تكامل انسانى و سير الى الله مطلبى است بسيار واضح و مسلّم، و جاى انكار و ترديد ندارد و اگر كسى اين اندازه را معتقد نباشد، بايد بگوييم كه چيزى از دين نفهميده است. از اين رو اولين مرحلهاى كه هر مسلمانى بايد مد نظر قرار دهد تشخيص و شناخت واجبات و محرّمات است.
اما اينكه سير الى الله را از كجا و چگونه شروع كنيم خود داستانى مفصّل است و اصولا تربيت نفس، فن و مهارتى ويژه و بزرگ و ارزشمند است كه خبرويت خاصى مىطلبد و زياد نيستند افرادى كه با چم و خمها و مسائل اين راه به خوبى و درستى آشنا باشند.
در اين ميان خوشبختانه قرآن كريم علاوه بر بيان اصل تكاليف و واجبات و محرّمات، در بسيارى از موارد نكتههاى تربيتى مهمى نيز در بيان مطالب لحاظ كرده كه با دقت و تأمل مىتوان آنها را دريافت و مورد استفاده قرار داد. قرآن نظير رسالههاى عمليه نيست كه فقط بگويد فلان چيز واجب و فلان چيز حرام است، بلكه مطالب را با بيانات و تعبيرات خاصى القا مىكند كه ضمن آنكه اصل حكم بيان مىشود، برخى نكات تربيتى آن نيز مطرح مىگردد. از اين رو، در مطالعه قرآن بايد در عبارات و الفاظ و تأكيدها و تكيه كلامها دقت كرد و لطايف و ظرايفى را كه در آنها وجود دارد، دريافت. اكنون با همين نگاه و براى آغاز بحثمان آيات ابتدايى سوره «مؤمنون» را مورد توجه قرار مىدهيم.
به سوى رستگارى
سوره مؤمنون اينگونه آغاز مىشود:
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ؛[1] به راستى كه مؤمنان رستگار شدند.