نكتهاى كه در اينجا نبايد از آن غفلت كرد اين است كه ما با تواضع و نفى تكبر از خود، در واقع عظمت خداى متعال را ابراز مىكنيم؛ از اين رو اگر در جايى تواضع و فروتنى ما با ابراز عظمت الهى منافات داشته باشد آنجا نبايد تواضع به خرج دهيم. توضيح آنكه:
هدف ما از اينكه خود را در مقابل خداى متعال پست و حقير مىكنيم اين است كه عظمت الهى را نشان دهيم و بگوييم كه بزرگى و كبريايى تنها شايسته ذات اقدس او است. اما گاهى مواردى پيش مىآيد كه انسان اگر در آنجا از خود تواضع نشان دهد، نهتنها عظمت الهى ظهور و بروز پيدا نمىكند، بلكه كمرنگ و كمفروغ مىشود. روشن است كه چنين تواضعى به لحاظ آنكه ما را از هدف اصلى تواضع دور مىكند ضد ارزش است و نبايد انجام شود. مصداق بارز چنين تواضعى، تواضع در مقابل دشمنان خدا است. هنگامى كه انسان در مقابل دشمن خدا تواضع به خرج مىدهد، طبيعتاً و خواه ناخواه او را بزرگ مىكند، و بزرگ كردن دشمن خدا با كوچك شمرده شدن خداوند تلازم دارد. نمىتوان هم دشمن خدا را بزرگ و گرامى داشت و هم خدا را، و اگر يكى را بزرگ داشتيم، به معناى تحقير و كوچك شمردن ديگرى خواهد بود. كسى وقتى در مقابل دشمن خدا خود را كوچك مىكند معنايش آن است كه او را بزرگ مىبيند، و بزرگ ديدن و دانستن دشمن خدا به نوبه خود به معناى فرو كاستن از عظمت خداى متعال است. از اين رو، دشمن خدا را بايد تحقير كرد و هيچ ارزش و احترامى نبايد براى او قائل شد. اما مؤمن به لحاظ انتسابى كه با خدا دارد، تواضع و كوچكى كردن در برابر او در واقع پاسداشت عظمت الهى است. ما وقتى خود را در برابر كسى از آن جهت كه مؤمن است كوچك مىكنيم، در واقع خود را در برابر خدا كوچك نمودهايم. اگر انسان به خاطر ايمان كسى به او احترام بگذارد، در حقيقت به خدا احترام گذاشته، و تواضع در مقابل او در واقع تواضع در برابر خدا است. به عكس، اگر آدمى در مقابل دشمن خدا كوچكى و تواضع نمايد، تملق او را بگويد و در برابرش دست به سينه بگذارد و سر خم كند، با اين كار دشمن خدا را بزرگ داشته و خداى را كوچك شمرده و پايين آورده است. از اين رو اين تواضع مطلوب نيست.