[نفس]خود را معبود خويش قرار داده است؟ آيا [مى توانى]ضامن [هدايت] او باشى؟ يا گمان دارى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند؟ آنان جز مانند چهارپايان نيستند، بلكه گمراهترند.
مىفرمايد: اين كسانى كه هوا پرستند و تابع هواى نفس خويشند، شما مىپنداريد و خيال مىكنيد كه درك انسانى و عقل دارند، اما حقيقت اين است كه آنان از فهم و درك انسانى بىبهرهاند و همرديف حيوانات و چهارپايان، و بلكه پستتر و فرومايهتر از آنهايند.
در سوره جاثيه نيز مىفرمايد:
أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَأَضَلَّهُ اللهُ عَلى عِلْم وَخَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ أَفَلا تَذَكَّرُون؛[1] پس آيا ديدى آن كس را كه هوس خويش را معبود خود قرار داد و خدا او را با آگاهى گمراه گردانيده و بر گوش و دلش مُهر زده و بر ديده اش پرده نهاده است؟ آيا پس از خدا چه كسى او را هدايت خواهد كرد؟ آيا پند نمى گيريد؟
كسانى كه هواى نفسشان را معبود خويش قرار مىدهند، خداوند بر چشم و گوش آنها پرده مىاندازد و ديگر حقيقت را نمىبينند و حرف حق را نمىشنوند. آنان چنان در شهوات و هواهاى نفسانى خويش فرورفتهاند كه مانند چهارپايان جز خور و خواب و شهوت چيزى از دنيا نمىفهمند: إِنْ هُمْ إِلّا كَالاَْنْعام؛ و بلكه بالاتر، چنين كسانى از حيوان بىمقدارتر و پستترند: بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلا. نبايد هم تصور شود كه پستى و فرومايگى اينان به سبب بىسوادى و نداشتن علم و تحصيلات است، بلكه با وجود داشتن علم و آگاهى به چنين وضعيت خفتبارى مىافتند: وَأَضَلَّهُ اللهُ عَلى عِلْم.
نه عبوديت خدا، نه پرستش شيطان؟
در هر حال، انسان در مسير زندگىاش يا بنده خدا است و يا بنده هواى نفس و شيطان، و راه سومى وجود ندارد. كسانى كه فكر مىكنند از قيد هر عبوديتى آزادند و از هيچ كس تبعيت نمىكنند و فقط خودشان هستند كه تصميم مىگيرند و برنامهريزى مىكنند، راه