به همين سبب نيز اهل جهنماند. آنچه در آخرت موجب نجات انسان مىشود ايمان است نه اسلام، و اسلام فقط در همين دنيا امتيازاتى ـ نظير آنچه ذكر شد ـ را براى شخص به همراه مىآورد. در هر صورت، بر اساس اين آيه شريفه اگر كسى حتى حكمى ساده از احكام اسلام را انكار كند كافر است و به نجات و رستگارى نخواهد رسيد.
در همين زمينه، قرآن كريم در آيهاى ديگر با نكوهش شديد چنين افرادى، ذلت و خوارى دنيا و سختترين عذابهاى آخرت را به آنان وعده مىدهد و چنين تفكرى را به شدت محكوم مىكند:
أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْض فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاّ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَيَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ وَمَا اللهُ بِغافِل عَمّا تَعْمَلُون؛[1] آيا به پاره اى از كتاب ايمان مى آوريد و به پاره اى كفر مىورزيد؟ پس جزاى هركس از شما كه چنين كند جز خوارى در زندگى دنيا نخواهد بود و روز رستاخيز ايشان را به سخت ترين عذاب ها بازبرند، و خداوند از آنچه انجام مى دهيد غافل نيست.
خلاصه بحث
به هر حال، اولين شرط فلاح و رستگارى «ايمان» است كه خود دست كم به سه شعبه تقسيم مىشود: ايمان به خداوند، ايمان به نبوت و ايمان به معاد و آخرت. از ايمان كه بگذريم، يك شرط ديگر نيز براى فلاح وجود دارد و آن عبارت از «عمل صالح» است كه باز شاخههاى گوناگونى دارد و ساحتهاى مختلفى را در بر مىگيرد. برخى اعمال صالح فقط ناظر به ارتباط انسان با خدا است. براى مثال، نماز از اين قبيل است. اگر هيچ كس جز يك انسان در عالم نباشد، بايد نمازش را بخواند و خواندن نماز ربطى به اين ندارد كه ديگرانى هم باشند يا نباشند. اين عمل صالحى در زمينه ارتباط انسان با خدا است كه به هيچ وجه نبايد ترك شود و حتى به اشاره هم كه شده بايد آن را به جا آورْد. اما اسلام برخلاف آنچه سكولارها مىگويند، دينى نيست كه فقط منحصر به رابطه انسان با خدا باشد و دايره آن بسيار وسيع است و ابعاد مختلفى را در بر مىگيرد. اسلام در عرصههاى