در رابطه با «مفلحين» در آيات قرآن ذكر شده است، مىتوان ساختار و نظم و نظامى در نظر گرفت و همه آنها را در اين چارچوب تحليل و تفسير كرد. اگر اين بيان را در نظر نگيريم، در بررسى آيات ممكن است دچار سردرگمى و ابهام شويم. در مراجعه به قرآن ملاحظه مىكنيم كه يك جا مىفرمايد مفلحان كسانى هستند كه در نماز خشوع دارند، جاى ديگر مىفرمايد مفلحان كسانى هستند كه به آخرت يقين دارند، يا در جايى پنج صفت براى آنان ذكر مىكند و در جاى ديگر كمتر يا بيشتر. براى مثال، در سوره «معارج» يكى از اوصافى كه براى مفلحين ذكر مىكند اين است:
وَالَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ؛[1]و آنان كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند.
اين در حالى است كه در سوره «مؤمنون» از ذكر اين صفت خبرى نيست در مقابل، در سوره «مؤمنون» نيز وصفى براى مفلحين ذكر شده كه در سوره «معارج» نيامده است:
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛[2] و آنان كه از بيهوده روى گردانند.
با توجه به بيانى كه ما مطرح كرديم، اين اختلافها بدين صورت قابل توجيه است كه شرط اصلى فلاح، تقوا است، و تقوا با عمل صالح پيوند خورده، و عمل صالح عنوان عامى است كه مصاديق متعددى دارد و همه مواردى كه در آيات مختلف قرآن در اوصاف مفلحين آمده، از مصاديق عمل صالح است.
وجه اختلاف تعابير آيات در توصيف مفلحان
پرسشى كه در اينجا باقى مىماند اين است كه چرا در آيات قرآن، در موارد مختلف، اوصافى براى مفلحان ذكر شده كه در موارد ديگر نيامده، و يا در مواردى كه اشتراك در ذكر اوصاف وجود دارد، از نظر عدد تفاوت ديده مىشود، و براى مثال، در يك جا پنج صفت و در جاى ديگر شش وصف آمده است؟
پاسخ اجمالى اين سؤال اين است كه علت اين امر، اختلاف اقتضاى حال و مقام و اغراضى است كه خداى متعال در هر مورد مد نظر داشته است و ايجاب مىكرده كه