در چند جلسه گذشته آيات ابتدايى سوره «مؤمنون» را محور بحث قرار داديم و به مناسبت آن در حدى كه ميسور بود و خداوند توفيق عنايت فرمود مطالبى طرح شد. در اين جلسه ضمن جمعبندى اين مباحث، تتمهاى را نيز در تكميل آنها ذكر خواهيم كرد.
پيش از اين اشاره كرديم كه مفهوم «فلاح» يكى از مفاهيم كليدى قرآن كريم است. در اين زمينه بايد توجه داشته باشيم كه اصولا قرآن كريم براى آنكه جايگاه و موقعيت انسان را در جهان هستى، و به ويژه نسبت او را با خداوند بيان نمايد از مفاهيم مختلفى استفاده مىكند كه غالباً جنبه استعارى دارد؛ بدين معنا كه اصل وضع اين مفاهيم مربوط به حوزههاى مادى و حسى است و قرآن كريم با ايجاد توسعه در معناى اين مفاهيم آنها را براى بيان مسائل معنوى و غير حسى و عقلى و آخرتى به كار مىگيرد. البته به مرور زمان و در اثر كثرت استعمال، اين مفاهيم در اين معانى جديد «وضع تخصصى» يافته و استعمال آنها در اين معانى از «استعاره» به «حقيقت» تبديل شده است و در حال حاضر به عنوان «معناى حقيقى» و «موضوعٌ له» اين مفاهيم در نظر گرفته مىشود. در برخى از سلسله بحثهايى كه پيش از اين داشتهايم، مثالهايى را هم در اين زمينه ذكر كردهايم كه در اينجا ديگر آنها را تكرار نمىكنيم.
براى مثال، قرآن كريم براى بيان موقعيت و جايگاه انسان در اين جهان و اينكه براى چه آفريده شده و سرانجامش چه خواهد شد، او را مسافرى معرفى كرده كه در حال سير و حركت، و به سوى مقصدى روان است و آن مقصد نيز «لقاى الهى» است. در مباحثى كه پيش از اين داشتهايم، ضمن بيان تفصيلى اين مطلب، آن را از اين آيه شريفه استفاده كرديم: