آن در عمل، كارى مشكل و طاقتفرسا است. گرچه آرزوى قلبى گوينده اين است كه روزى بتواند نمازهايى اينگونه بخواند، اما در هر حال خود بنده نيز از اين امر مستثنا نيستم و گرچه اين مسأله را به زبان مىگويم اما عملم اينگونه نيست. با اين حال اميدوارم كه شما عزيزان از اين كمتوفيقى بنده عبرت بگيريد و ان شاء الله نمازهاى شما به گونهاى شود كه خداوند به بركت آن، نماز امثال بنده را هم قبول فرمايد. خداى متعال هميشه در گوشه و كنار بندگانى دارد كه خدا را دوست دارند و خداوند نيز آنها را دوست مىدارد. كسى چه مىداند، شايد برخى از آن بندگان در همين جمع ما حضور داشته باشند. اين بندگان گمنامند و شكل و شمايل و قيافه خاصى هم ندارند، اما خداوند به بركت آنها به بقيه نيز رحم مىكند و رحمت خويش را بر آنها نازل مىكند. احياناً اگر كسانى هم در جمع ما مثل بنده بىتوفيق هستند، اميدواريم كه به بركت ذكر روايات اهلبيت(عليهم السلام) و آياتى كه مطرح مىشود، انقلاب و حركتى در آنها ايجاد گردد و تصميم بگيرند كه از اين پس نماز خود را كمى بهتر از گذشته بخوانند و ضمن رعايت اول وقت و ساير آداب آن، حضور قلب و توجه بيشترى در نمازشان داشته باشند.
بهشت، پاداش مؤمنان رستگار
در هر صورت، در ادامه اين آيات و پس از ذكر اوصافى كه ذكر آنها گذشت، قرآن كريم چنين مؤمنانى را به بهشت بشارت مىدهد:
أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ؛[1] آنانند كه خود وارثانند؛ همانان كه بهشت را به ارث مى برند و در آن جا جاودان مى مانند.
درباره اينكه چرا قرآن كريم در اينجا از واژه «ارث» استفاده كرده است، مفسران بزرگ بحثهاى مختلفى را مطرح نمودهاند كه در اينجا فرصت پرداختن به آنها نيست. شايد يكى از نكات اين امر آن باشد كه بهشت و پاداشهاى بهشتى نيز همچون ارث، بدون آنكه انسان زحمت چندانى براى آن كشيده باشد به او داده مىشود. رحمتها و نعمتهايى كه خداى متعال بهشتيان را از آن برخوردار مىكند بىپايان و بىحد و حصر