كه به آخرت و رسالت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) معتقد هستند؛ اما اين اعتقاد بازتابي در رفتارشان ندارد و بسان انكار كنندگان آخرت و اسلام رفتار ميكنند و شيوه زندگي و سلوك فردي، خانوادگي و اجتماعي آنان با يك غير مسلمان هيچ تفاوتي ندارد. در جوامع اسلامي به ويژه در بين مسلماناني كه در كشورهاي اروپايي زندگي ميكنند، فراوانند كساني كه مانند افراد غير متدين مسيحي به اعتقادات ديني خود پايبند نيستند و به لوازم اعتقادات خود ملتزم نميباشند. اگر كسي بخواهد اعتقاداتي اثربخش داشته باشد و خود را به اعتقاداتش پايبند كند، بايد همواره آنها را در درون خود زنده و پويا نگه دارد و آنچه او را از اين كار باز ميدارد، از جمله ميل به بيبندوباري، بيقيدي و رهايي از مسئوليت پذيريهاي ديني و الهي را كنار نهد. بايد متوجه اين حقيقت باشد كه پذيرفتن يكسري اصول و قواعد، قيود و محدوديتهايي را نيز در پي خواهد داشت كه بايد به آنها تن دهد و از آزاديهايي كه با آن اصول و باورها ناسازگار است چشم بپوشد. براي اين كه آن اصول و اعتقادات در درون او زنده بماند، بايد همواره به آنها توجه داشته و به لوازمش ملتزم باشد؛ چرا كه وقتي عاقل با دليل عقلي چيزي را پذيرفت، به اقتضاي عقل خود به لوازم آن نيز عمل ميكند و بازدارندههاي آن را كنار مينهد.
بازدارندههاي روحي
دو دسته از حالات رواني، مانع پايبندي و التزام انسان به باورها و عمل كردن به مقتضاي آنها هستند: عامل اول «هيجانات» هستند كه در شرايطي