(امّا) آنها از آندو چيزى مىآموختند كه با آن بين زن و مرد را به هم مىزند. هاروت و ماروت آزمون الهى براى مردم بودند، خودشان مىگفتند از ما چيزى بياموزيد كه به نفعتان باشد:
آنان (جادوگران) به كسى زيانى نمىزنند مگر به اجازهى خداوند.
به هر صورت، چنين چيزى مورد تأييد است كه مىتوان كارى كرد كه بين زن و شوهر، اختلاف ايجاد شود و امّا آيا اين از قبيل تصرّف در ادراك است يا چيز ديگرى ست، درست نمىدانيم هر چند ظاهراً از نوع تصرّف در ادراك است.
بارى، از بين ادّعاهاى بيشمار اهل سحر، چيزى را مىتوان پذيرفت كه قرآن بيان فرموده، و آن عبارتست از تصرّف در ادراكات و حالات روانى انسانهاى ديگر، چنين قدرتى را خدا به انسان داده و راه آن كم و بيش باز و قابل تعليم و تعلّم است.
قسم سوّم: قدرت اجتماعى انسان
انسان با مايههاى فطرى كه خدا بدو داده است مىتواند در انسانهاى ديگر تأثير عادى بگذارد و آنها را به نفع خود استخدام كند و بكار گيرد.