روى زمين، قطعههاى كنار هم و باغهاى انگور و گندمزارها و درختان خرماى دو ساقه[3] و يك ساقه وجود دارد كه همه از يك آب، سيراب مىگردند؛ امّا طعم و خوراك برخى را از برخى ديگر بهتر مىسازيم و در اين همه، نشانههايى است براى گروهى كه مىانديشند.
تأكيد بر اختلافى است كه محصولات گياهان در طعم مىدارد با آنكه بر زمين يگانه و با يك نوع آب، روييده و باليدهاند. اين از مواردى است كه ما بر اثر عادت توجه نمىكنيم كه اختلاف از كجا سرچشمه مىگيرد. چگونه يكى شيرين و ديگرى ترش مىشود؟ در پى جوييهاى نخستن به هسته يا دانه يا نهال درخت يا گياه مىرسيم امّا چون بيشتر دقيق شويم؛ اين پرسش باقى است كه خدا چگونه در دو دانهى بسيار كوچك كه در كنار هم در يك زمين باتغذيه موادّ مشابهمى رويند و از آبى يگانه بهره مىجويند؛ دو خاصّيت، دو طعم متفاوت نهاده است؟!
برخى متّكلمين مانند فخر رازى، اين آيات را دليل وجود خدا به عنوان فاعل مختارى دانستهاند؛ با اين استدلال كه مادّه اثر واحدى دارد ولى آثار مختلف به دليل مختار بودن ارادهى خداست، بنابراين فاعل معتارى باشد وجود داشته باشد تا از زمينهى واحد، آثار مختلف به وجود آورد!
اين استدلال و نظاير آن بسيار سست است و با بينش قرآن دربارهى خداو فاعليّت او
[1]طَلْع: در خرما يعنى خوشه آن؛ غلاف و ظرفى است كه خوشه در آن مىرويد و به جاى گلِ درخت خرماست. شايد نخست براى گل خرما وضع و سپس نظر به علاقهى ظرف و مظروف؛ برغلاف خوشه اطلاق شده است.
2ـخروج: منظور از خروج زنده شدن مردگان در روز قيامت است. در آيات ديگرى نيز، پس از زنده شدن زمين مىفرمايد:كَذلِكَ النُّشُورُ(فاطر / 9).