مثل شيئى سنگين كه ميل دارد به زمين برسد و روى زمين بيفتد
معناى اَثّاقَلْتُمكه در اصل تثّاقَلْتُماست؛ اين است كه:
چرا كُندى مىكنيد و به زندگى دنيا علاقه مىورزيد و چرا نمىخواهيد سبكبال ازاين دنيا پرواز كنيد و مانند پرندهاى كه سنگى به پايش بستهاند، نپريده، روى زمين مىافتيد؟
احتمالاً در اينجا نيز، ارض به معناى كره زمين نيست.
پس اطلاق آسمان و زمين بر غير آسمانِ دخانى (= گازى) و كره زمين غلط نيست بلكه صحيح است و شواهدى نيز بر صحّت دارد.
تعداد سماوات
چنانكه از برخى آيات برمىآيد تعداد آسمانها هفت است:
پس شكى باقى نمىماند كه سماوات، هفتگانه است و هفت به معناى حقيقى عدد هفت است و نه به عنوان نمادِ كثرت زيرا اوّلاً خلاف ظاهر آيات است خاصّه كه در پارهاى از موارد، آسمانها را تنها به كلمه سبع به كار مىبرد:
نبأ / 12: «وَبَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِدادا».
ثانياً: وقتى از عدد هفت به عنوان كثرت استفاده مىبرند كه عدد واقعى مورد نظر؛ در همان حدود باشد و مثلاً براى سيصد شىء؛ عدد هفت را بكار نمىبرند؛ در حاليكه مىدانيم طبق نظر علماى نجوم، شمار كهكشانها از ميليونها تجاوز مىكند در اينصورت چگونه مىتوان عدد هفت را براى بيان كثرت آنها بكار برد؟!
تعداد ارض
از ظاهر آيات بر مىآيد كه عدد ارض، يكى است و در هيچ آيهاى؛ ارضين نفرموده است.