آشنايان با زبان قرآن، مىدانند كه اين كتاب ارجمند، هنگامى كه از اين عالم محسوس (كه كم و بيش مىتوانيم از آن اگاهى و اطّلاع حاصل كنيم) گفتگو مىكند، تعبير سماوات و ارض را به كار مىبرد: ابراهيم/ 32: «اللهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَْرْض».
و گاه براى تأكيد بيشتر و براى انكه محتواى آسمانها و زمين را نيز شامل شود؛ كلمهى «ما بَيْنَهُما» را اضافه مىكند:
ـ آيا سماوات و ارض و ما بينهما؛ كنايه از ما سِوَى الله است يعنى جز خدا هر چه در كاينات وجود دارد؛ مورد نظر قرآن بوده است يا تنها اشاره به همين عالمى است كه ما با آن آشنا هستيم و يا مىتوانيم آشنا شويم؛ و ممكن است ماوراى آنها هم عوالمى باشد ولى اين تعبير، نظرى به آنها ندارد؟
اين سؤال، خود به دو پرسش ديگر تجزيه مىشود منحل مىگردد:
1 ـ آيا جز آنچه ما با آن آشنا هستيم؛ موجودات مادى ديگرى نيز وجود دارند كه قرآن عظيم، از يادآورى آنها صرفنظر فرموده است و تعبير سماوات و ارض شامل آنها نمىشود؛ يا اينكه همان تعبير، كنايه از كُلّ عالم مادّى است؟
2 ـ به فرض اخير، يعنى شمول سماوات و ارض بر كُلّ عالم مادّى، آيا بمعناى نفى مجّرد است يا اينكه نه، الزاماً بمعناى نفى عوالم غير مادّى نيست و ممكن است عوالم ديگرى نيز باشد منتها در اين تعبيرات (= سماوات و ارض و ما بينهما) به آن اشارهاى نشده است؟
شايد طبيعىتر همين باشد كه از معنى سماوات و ارض آغاز كنيم: يعنى بپرسيم كه آيا منظور از سماوات و ارض، موجودات مادى است يا شامل مجردات هم مىشود؟ و اگر شامل مجرّدات نباشد؛ جا دارد كه بپرسيم: آيا در بين مخلوقات عالم، غير از عالم ماده، عوالم ديگرى كه مجرد باشند وجود دارد كه قرآن به آنها اشارهاى نفرموده باشد؟
براى آنكه دريابيم منظور قرآن از سماوات و ارض چيست بايد به بررسى آياتى بپردازيم كه دربارهى ما هيّت آسمان و زمين، اشاراتى دارد: آيا سماء به معناى جهتِ بالا و برتر است يعنى «فوق» يا به معناى موجود عالى است چنانكه از معنى ريشه آن يعنى «سموّ» بر مىآيد؟
ظاهراً [در قرآن كريم] سماء به معناى «فوق» و جَهَتِ عِلْو بكار نرفته است؛ ممكن است