متأسفانه در مواردي رخ داده است)، و تعيين مفاهيم دقيق، محتاج ذهن ورزيدهاي است که جز با ممارست در مسائل فلسفي حاصل نميشود.
کمکهاي عرفان به فلسفه
الف) چنانکه اشاره کرديم، مکاشفات و مشاهدات عرفاني مسائل جديدي را براي تحليلات فلسفي فراهم ميکند که به گسترش چشمانداز و رشد فلسفه کمک مينمايد.
ب) در مواردي که علوم فلسفي مسائلي را از راه برهان عقلي اثبات ميکند، شهودهاي عرفاني مؤيدات نيرومندي براي صحت آنها بهشمار ميرود، و در واقع آنچه را فيلسوف با عقل ميفهمد، عارف با شهود قلبي مييابد.
خلاصه
1. اصول موضوعهٔ هر علمي معمولاً در علم ديگري اثبات ميشود، و اين وسيلهاي است که علوم با يکديگر پيوند يابند.
2. اين ارتباط هم ميان علوم طبيعي با يکديگر، و هم ميان علوم فلسفي با يکديگر، و هم ميان علوم طبيعي با علوم فلسفي برقرار است.
3. فلسفه به دو طريق به علوم کمک ميکند: يکي از راه اثبات موضوعات غيربديهي، و ديگري از راه اثبات کليترين اصول و مباني.
4. علوم نيز از دو طريق به فلسفه کمک ميکنند: يکي از راه اثبات مقدمه براي بعضي از براهين فلسفي، و ديگري از راه ارائهٔ مسائل جديدي براي تحليلات عقلاني.
5. عرفان عبارت است از شناختي که از راه دور متمرکز کردن توجه به باطن نفس حاصل ميشود.
6. فلسفه از راه اثبات شناختهاي لازم قبل از سير و سلوک عرفاني، و همچنين از راه ارائهٔ موازيني براي تشخيص مکاشفات صحيح، و نيز از راه تعيين مفاهيم و اصطلاحات دقيق براي تفسير آنها، به عرفان کمک ميکند.